نویسنده : الکساندر جووی
مترجم : سهیل سمی
نوبت چاپ : ٦
تعداد صفحات : ٣٩٤
قطع : رقعی
نوع جلد : شومیز
سال نشر : ١٤٠٠
سال چاپ اول : ١٣٩٢
موضوع : رمان
نوع کاغذ : بالکی
وزن : ٣٩٢
شابک : ٦ -٠٥٤-٢٧٨-٦٠٠- ٩٧٨
دسته بندي : عمومي و رمان
متنی از کتاب منم کورش
کوروش و هارپاگ حال بیشتر و بیشتر در مورد نقشههای کوروش برای ایجاد یک امپراتوری سخن میگفتند، به خصوص حال سپاهیان بسیار منظم و آموزش دیده و تشنه آغاز عملیات بودند و سپاه جاویدان نیز برای نبرد بیتاب بود. آستیاگ نیز بسیار مشتاق توسعهطلبی بود، اما برداشتش از مفهوم توسعه با برداشت کوروش تفاوت زیادی داشت.
یک شب، هارپاگ در پادگان به خیمه کوروش رفت و به او گفت: نقشه آستیاگ این است که خیلی زود از سپاهیان متحد استفاده کنند تا به سوی غرب هجوب ببرند و مردم لیدی و بابل را به بردگی بگیرند.
هارپاگ دستور داده بود تا در چند صد قدمی خیمه کوروش برایش خانه سنگی بزرگی بسازند. سربازها خانه او را قصر هارپاگ مینامیدند. اما کوروش ترجیح میداد در خیمهای ساده، ولی بزرگ و جادار مستقر شود.
کوروش در جواب گفت: اربابت، آستیاگ، میداند که من در این باب چه احساسی دارم. ما بزرگترین سپاه جهان را به این دلیل ایجاد نکردهایم که گروهی از شکارچیان برده داشته باشیم که حتی روی فراعنه مصر باستان را نیز سفید کنند. از میان کسانی که از سپاه ما شکست میخورند، فقط کسانی که خیره سر و لجوجند و با منطق و خرد سر ستیز دارند، باید به خاطر از دست دادن آزادیشان بیمناک باشند. من میخواهم که امپراتوری ما نیکخواه باشد، به تمام اقوامی که تحت کنف حمایت امپراتوری ما قرار میگیرند، اجازه دهد که همچنان خدایان خود را بپرستند و به همان شیوه پیشین به زندگیشان ادامه دهند. تنها چیزی که ما از آنها میخواهیم، وفاداری است و این که جنجگویانشان را در اختیار ما قرار بدهند.
بستن
*به
این نظر امتیاز دهید
*نام و نام
خانوادگی * پست
الکترونیک * متن پیام
|
صادقیه بزرگراه محمد علی جناح خیابان طاهریان
شماره تلفن ثابت: 02166417209، 02166417622
فروشگاه اینترنتی طب گستران